به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «بری بیعرضه و بیزاری از تعطیلات میان ترم» نوشته جیم اسمیت بهتازگی با ترجمه اعظم مهدوی توسط انتشارات پیدایش منتشر و راهی بازار نشر شده است. اینکتاب ششمینعنوان از مجموعه «بری بیعرضه» است که انتشارات پیدایش تا بهحال پنجعنوان از آن را منتشر کرده است. چهارجلد اول اینمجموعه اردیبهشتماه ۱۴۰۰ به بازار عرضه شدند. جلد پنجم نیز خرداد ۱۴۰۲ چاپ شد.
«من بی (با) عرضهام»، «هنوز هم من بی(با) عرضهام»، «دیگه نمیشه گفت من بیعرضهام»، «بری بیعرضه و تعطیلات نکبتی» و «بری بیعرضه و معمای آبمیوه مچاله» عناوین اول تا پنجم مجموعه «بری بیعرضه» هستند.
جیم اسمیت نویسنده ۴۶ ساله انگلیسی است که اینمجموعه را نوشته و ۱۱ عنوان از آن، منتشر شده است. چاپ کتابهای «بری بیعرضه» از سال ۲۰۱۲ آغاز شد و اسمیت بهخاطر آنها برنده جایزه کتاب بانمک رولد دال شد. او بهخاطر نوشتههایش، نامزد چندجایزه دیگر هم شده است.
شخصیت محوری مجموعه پیشرو، بری لوزر معروف به «بری بیعرضه» است. او پسربچهای است که میخواهد در مدرسه، محله و خانه، بچه باحالی یا بهقول خودش، باحول باشد. قصههایی که بری باعث بهوجودآمدنشان میشود، خندهدار و بامزه هستند و برای بچههای هشتسال به بالا نوشته شدهاند. جیم اسمیت با نوشتن اینداستانهای طنز، سعی کرده اعتمادبهنفس کودکان را تقویت کند.
در جلد ششم، بناست تعطیلات میانترم در اردوی دزد دریایی برگزار شود و ماجراهای جدیدی در انتظار بری است. همه میدانند اردوی دزد دریایی مخصوص بچه کوچولوهاست. حالا خیلی باحال یا باحول است که بابای بری به او میگوید برای تعطیلات میانترمش به آنجا برود...
عناوین فصلهای کوتاه اینکتاب به اینترتیب است:
اردوی دزد دریایی، عمهخانم میلدرِد، مهمانی، بوی گند، پاککردن گندکاری یکنفر دیگر، زمانی برای بزرگشدن، دونالد کاکس، اسکله مودن، دلقک قَلقَک، کاپیتان دوانگشتی، سالی تَهی، موارگ بارنیکل، جنگل گزنه، بفلمایید! لسیدیم، بیعرضه آنوسط، گور دی ووردی، تیرکهای گمشده، رِنارد دوپان، تمیزکاری توالت، خبرهای بهشدت بد، فکرِ رنارد، موارگِ خروپفی، تلاش برای باحولبودن بیشتر، گارسون موشی آینده، آینه شکسته، آبرا_کادا_بارا باحول، نجاتدادن نقشه، جزیره بیعرضه، سرنخ، جزیرههای جوجو دماغی، جوجو دماغهای بوگندو، همه زمین رو بِکنید!، کوچکترین جعبه گنج دنیا، بزرگترین حالگیریِ روی زمین، طوفان، دست پشمالو، خرخاکیِ گندهبک، فکر شگفتانگیز باحول درخشان، دونالد کاکس واقعی، ناخنهای مصنوعی، آقای ورکن ورکن کارشناس طبیعت، کلبههای چوبیِ شیک دونالد کاکس، خرخاکی غولپیکرِ دنداننیشی، دماغ آویزان، تلفن دارِن، اردوی بیعرض.
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
گوردن از پشت درخت آمد بیرون. یک لیوان چای دستش بود و داشت سعی میکرد ادای آدمبزرگها را در بیاورد. گفت: «ببینم اینجا چه خبره؟»
همانبچهای که عینکش شبیه قوطی فرانکل بود، کنار گوردن ایستاده بود و یکسینی در دستش بود. روی سینی بستههای کوچک شکر، دستمال، قاشق پلاستیکی و از اینجور خرتوپرتها بود.
پاچوبی گفت: «هیچی. فقط داشتیم میگفتیم که این اردوی دزد دریایی چقدر حوصلهسربره.»
گوردن خواست یک قلپ از چایش بخورد، اما نظرش عوض شد و همه لیوانش را خالی کرد روی خردهچوبها. بعد برگشت تا لیوان خالی را روی سینیای بگذارد که دست بچه بود، اما باز هم نظرش عوض شد و لیوان را گذاشت روی سر بچه و لبخند چندسی به سالی زد.
گفت: «فکر کنم هنوز با هم آشنا نشدیم. گوردن پرفاد بدقوار هستم. مدیر اجرایی اردوی دزد دریایی.» بعد دستش را دراز کرد تا با سالی دست بدهد.
سالی گفت: «سالی تَهی هستم و از آشناییت خوشبختم.» گوردن چشمکی زد و گفت: «سالی تَهی؟ یعنی فامیلیت تهیایه؟» انگار باورش نشده بود.»
اینکتاب با ۱۹۲ صفحه مصور، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۸۳ هزار تومان منتشر شده است.
نظر شما